![]() ![]() «حركت امام نه تنها موج جديد بازگشت به اسلام را كه در ميان اقشار تحصيل كرده و دانشجويى پا گرفته بود، در ابعاد گستردهاى تقويت نمود، بلكه در رابطه مذهب و سياست و مذهب و حكومت داران تغييرات تاريخى پديد آورد[39] ...[ايشان] در ظرف دو دهه توانستند چهره نوينى از اسلام بسازند. چهرهاى مترقى، انقلابى، مبارز. چهرهاى كه از خود همحكومت و سياست داشت و هم اقتصاد و آيين كشوردارى. اسلامى كه به خفقان، ديكتاتورى و استبداد پايان مىداد و به جاى آن آزادى، حرمت انديشه و تأمين حقوق اجتماعى انسانها را جايگزين مىساخت. اسلامى كه به نفوذ ابرقدرتها در ايران پايان مىداد و به جاى آن ايرانى مستقل و متكى به خود مىساخت. اسلامى كه فساد مالى و حكومتى رژيم را از بين مىبرد و به جاى آن نظام امين و مردمى با كارگزارانى صديق و مؤمن بر پا مىنمود. در يك كلام، اين اسلام احيا شده همه آن چيزى بود كه رژيم شاه نبود و همه آن چيزهايى را پديد مىآورد كه رژيم شاه نخواسته يا نتوانسته بود پديد بياورد. با چنين تصويرى بود كه اسلام توانسته بود بر قلوب طيف گستردهاى از اقشار و طبقات مختلف جامعه ايران [تأثير بگذارد]...با چنين تصويرى از...اسلام توانست ميليونها نفر را در اعتراض و مخالفت با رژيم شاه به حركت درآورد.»[40] امامحسين(ع) در نامهاى به مردم بصره مىنويسد: «شما را به كتاب خدا و سنت پيامبر دعوت مىكنم، زيرا در شرايطى قرار گرفتهايم كه ديگر ستم و بيدادگرى قيام نكردم، بلكه خروج من براى اصلاح امت جدم محمد صلى الله عليه و آله است. مىخواهم امر به معروف و نهى از منكر نمايم و به سيره و سنت جدم و آيين و روش پدرم على بن ابى طالب عليه السلام رفتار كنم.»[42] سخنان امام(ع) نيز نشان مىدهد او منادى اسلامى است كه با اسلام يزيد فرق مىكند. همچنان كه اسلامى كه امام منادى آن بود، همان اسلام حسينى و مخالف اسلام پهلوى بود. اسلام امام حسين(ع) و اسلام امام خمينى(ره) چه تفاوتهايى با اسلام يزيدى و اسلام پهلوى داشت؟ به برخى از تفاوتها اشاره مىكنيم: |
![]() ![]() [6]. هاشم هاشم زاده هريسى، اصول فرهنگ و تعاليم عاشورا، چكيده مقالات كنگره بينالمللى امام خمينى(س) و فرهنگ عاشورا (تهران: مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى، 1374، ص189. [7]. على ربانى گلپايگانى، انگيزهها و دستاوردهاى قيام امامحسين(ع) از ديدگاه امام خمينى(ره)، همان، ص217. [8]. حبيب الله طاهرى، انقلاب و ريشهها (تهران: سازمان تبليغات اسلامى، 1369) ص165 - 175. [9]. جمعى از نويسندگان، انقلاباسلامى چرايى و چگونگى رخداد آن، ويراست سوم (قم: معارف، 1379) ص15. [10]. جميله كديور، نقش عاشورا در شكلگيرى و تداوم انقلاباسلامى ايران، چكيده مقالات...، همان، ص140. [11]. حميد دهقان، پژوهشى نو پيرامون انقلاباسلامى (قم: مدين، 1377، ص177. [12]. مجيد كاشانى، جامعهشناسى انقلاب (تهران: دانشگاه پيام نور، 1376) ص248. [13]. كديور، همان، ص142. [14]. بحارالانوار، ج44، ص377. [15]. محمد مهدى شمس الدين، ارزيابى انقلاب امامحسين(ع)، ترجمه مهدى پيشوايى (تهران، الست فردا، 1380) ص164. [16]. جواد محدثى، پيامهاى عاشورا (قم: پژوهشكده تحقيقات اسلامى، 1377) ص41. [17]. همان، به نقل از: موسوعة كلمات الامام الحسين، ص268. [18]. همان، ص258. [19]. ص40. [20]. على مؤمن، فرهنگ حسينى و فرهنگ يزيد، چكيده مقالات، همان، ص166. [21]. محمد سپهرى، خورشيد بى غروب (تهران: سازمان تبليغات اسلامى، 1369، ص7. [22]. روزنامه اطلاعات، 1369/3/9، ص5. [23]. همان، 1369/3/13، ص6. [24]. على اصغر حاج سيد جوادى، تازمانى كه شاهان و جود دارند پيامبران نيز هستند (تهران: اميركبير، 1358) ص57. [25]. عباسعلى عميد زنجانى، انقلاب اسلامى و ريشههاى آن (تهران: نشر كتاب سياسى، 1369) ص475. [26]. عليرضا زهيرى، عصر پهلوى به روايت اسناد (تهران: معارف، 1379) ص292. [27]. محدثى، همان، ص75. به نقل از: تاريخ طبرى، ج3، ص292. [28]. همان. [29]. صحيفه نور، ج8، ص12. [30]. كلمات قصار (تهران: مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى(ره)، 1371) ص50. [31]. صحيفه نور، ج20، ص241. [32]. محدثى، همان، ص63، به نقل از: احقاق الحق، ج11، ص601. [33]. بحارالانوار، ج45، ص6. [34]. صحيفه نور، ج3، ص225. [35]. همان، ج20، ص118. [36]. همان، ص117. [37]. محدثى، همان، ص57. [38]. همان، به نقل از: شيخ مفيد، ارشاد، ج2، ص96. [39]. زيبا كلام، مقدمهاى بر انقلاب اسلامى (تهران: روزنه، 1372) ص84. |
![]() ![]() [40]. همان، ص89. [41]. محسن نصرى، رويكرد جامعه شناختى به نهضت عاشورا، مجموعه مقالات دومين كنگره بين المللى امام خمينى(ره) و فرهنگ عاشورا، دفتر دوم (تهران: مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى(س)، 1276) ص650. [42]. همان، ص659. به نقل از: علامه تهرانى، لمعات الحسين(ع)، ص13. [43]. آل عمران(3) آيه 28. [44]. دائرة المعارف تشيع، ذيل كلمه تقيه. [45]. رضا موسوى، اسوه تقيه مقتداى متقين، مجموعه مقالات. همان، ص599. [46]. زهيرى، همان، ص222. [47]. اصول كافى، ج1، ص54. [48]. محدثى، همان، ص44، به نقل از: حياة الامام الحسين بن على، ج2، ص322. [49]. همان، ص191، به نقل از تاريخ طبرى، ج5، ص404. [50]. همان، ص222، به نقل از: سبط بن الجوزى، تذكرة الخواص، ص217. [51]. صحيفه نور، ج15، ص148. [52]. همان، ج2، ص208. [53]. همان، ج21، ص41. [54]. همان، ص31. [55]. محدثى، همان، ص115، به نقل از: معانى السبطين، ج2، ص18. [56]. همان، ص116، به نقل از: مناقب، ج4، ص68. [57]. همان، ص187، به نقل از: موسوعة كلمات الامام الحسين، ص336. [58]. همان، به نقل از مفاتيح الجنان. [59]. صحيفه نور، ج2، ص11. [60]. همان، ج20، ص236. [61]. همان، ج14، ص266. [62]. همان، ج15، ص154. [63]. همان، ج20، ص113. [64]. همان، ج21، ص198. [65]. محدثى، همان، ص182، به نقل از: بحارالانوار، ج100، ص37 و تحف العقول، ص239. [66]. همان، به نقل از مفاتيح الجنان. [67]. همان، به نقل از: شيخ مفيد، ارشاد، ج2، ص39. [68]. نور، ج20، ص145. [69]. همان، ص189. [70]. همان، ص190. [71]. همان، ص191. [72]. همان، ج2، ص218. [73]. همان، ج7، ص36. [74]. همان، ج17، ص58. [75]. سيد جعفر شهيدى، عاشورا، راهگشاى تشيع، همان، ص108. [76]. محدثى، همان، ص77، به نقل از تاريخ طبرى، ج4، ص303. [77]. همان، ص222، به نقل از: دينورى، الاخبار الطوال، ص246. |
![]() ![]() [78]. شمس الدين، همان، ص172. [79]. ابوالفضل اردكانى، پيامدهاى عاشورا (قم: منبع، 1380) صفحات مختلف. [80]. وصيت نامه حضرت امام خمينى(ره). [81]. همان. [82]. جواد منصورى، سيرتكوينى انقلاب اسلامى (تهران: دفتر مطالعات سياسى و بين المللى، 1379) ص180. [83]. همان، ص182. [84]. همان، ص195. [85]. همان، ص286. [86]. زهيرى، همان، ص373. [87]. منصورى، همان، ص310. [88]. همان، ص330. [89]. همان، ص339. [90]. همان، ص333. [91]. همان، ص366. |